مشکل اصلی
این من هستم!
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
نفس ما
آبجی تینا کوچولوی خودم
آبجی اسما
رازنوشتِ يــــه پسرهــــ
دانلود نرم افزار های پرتابل
افکار یک ذهن مضطرب
ما دو نفر
تنبیه داداشم
ساعت رومیزی ایینه ای
رقص نور لیزری موزیک

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داناک می ترسه! و آدرس danak-tanha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 88
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 90
بازدید ماه : 112
بازدید کل : 40344
تعداد مطالب : 40
تعداد نظرات : 209
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
سمانه

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
پنج شنبه 30 شهريور 1386برچسب:, :: 15:24 :: نويسنده : سمانه

 من توخانواده ای به دنیا اومدم که اصلا مذهبی نیستن،بهتر بگم اونا ضد دین هستن،یعنی از هر چیزی که به دین مربوط باشه بدشون میاد.

از وقتی که رفتم مدرسه پدر و مادرم همش تو گوشم می خوندن که حرفایی که راجع یه نمازو قرآن و محرم و ماه رمضون و کلا راجع به دین زده میشه بی خود و به درد نخورهو نباید به اونا اهمیت بدم.

از همون کلاس اول یه دختر جوون به اسم ندا به مسایل درسی من از جمله درس قرآن  رسیدگی می کرد.مادرم همیشه بهم می گفت درساتو فقط تو اتاقت باید بخونی و نباید کتاباتو بیرون اتاقت ببینم حالا می فهمم که چرا اینو می گفت، چون دلش نمی خواست کتاب دینی یا قرآن منو ببینه یا خوندنشونو بشنوه.

وقتی من مثلا داشتم روخونی قرآن تمرین می کردم ندا بهم می گفت خوب یاد بگیر که بیست بشی ولی درس مهمی نیست اصلا بهش توجه نکن.

منم حرفشونو گوش می کردم و اصلا به مسایل دینی اهمیت نمی دادم اما حساسیت بیش از حد خانواده ام باعث شدکه بر عکس نسبت به این مسایل کنجکاوتر بشم وبیشتر تحقیق کنم  تا اینکه کم کم  فهمیدم که نمی خوام مثل اونا باشم، نمی خوا مثل اونا فکر کنم و رفتار کنم(حدودا از 14 سالگیم)وکم کم زندگی سخت شد. 



نظرات شما عزیزان:

vista
ساعت19:57---3 مهر 1391
اين خيلي خوبه!
مطمئنا وقتي يك نفر تصميمي بگيره و مصمم باشه هيچ كس و هيچ چيز نمي تونه جلوي اونو بگيره، مخصوصا يك چنين تصميمي كه قطعا خدا لحظه به لحظه ي اون در كنارت هست
اميدوارم توي تموم مراحل زندگيت موفق باشي
اگه دوست داشتي يك سري به وب ما بزن، مطمئنم با خوندن داستاناش به حرفام ايمان مياري
موفق باشي


کاربر
ساعت11:22---31 شهريور 1391
سلام
خیلی خوبه که همچین تصمیمی گرفتی... واقعا چه قدر خوبه که همچین ادمهایی روی زمین هستند.


بهار
ساعت23:00---30 شهريور 1391
آفريننننننننننننننننننن...

خدا بزرگه...

پاسخ:ممنون. دعام کن


داداش امیر
ساعت17:32---30 شهريور 1391
خوشحالم که همچین تصمیم بزرگی گرفتی... نگران نباش... انشالله خدا خودش همه چیو درست می کنه... چه حسرتی بهت خوردم... واقعا پیش خدا جایگاه ویژه ای داری... موفق باشی آبجی خانم...
پاسخ:ممنونم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: